An overview of the motorcycling – part 6

به پدیده فرهنگی ضدحاکمیتی گفته می‌شود که اواسط دهه ۱۹۶۰ در جهان غرب آغاز شد و تا اوایل دهه ۱۹۷۰ ادامه یافت. شهرهای لندن، نیویورک و سانفرانسیسکو در این جنبش محوریت داشتند. با پیشرفت قابل ملاحظه جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار ۶۸–۱۹۵۵، جنبش پادفرهنگ در آمریکا شتاب بیشتری یافت و با تشدید جنگ ویتنام در همان سال، موج گرایش‌های ضد حاکمیتی وجهی انقلابی و تعیین‌کننده یافت.

مارتین لوتر کینگ جونیور : Martin Luther King, Jr. ۱۵ ژانویه ۱۹۲۹ – ۴ آوریل ۱۹۶۸کشیش باپتیست و فعال مدنی آمریکایی بود که از سال ۱۹۵۵ تا زمان ترورش در سال ۱۹۶۸، شناخته‌شده‌ترین سخنگو و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار بود. کینگ با نافرمانی مدنی و پرهیز از خشونت که الهام‌گرفته از باورهای مسیحی او و شیوه مبارزه مدنی گاندی بود، توانست حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا را ارتقا بدهد. کینگ در تظاهرات حق رأی سیاهپوستان، الغای تفکیک نژادی، حقوق کارگران و سایر حقوق مدنی اساسی شرکت و آنها را رهبری می‌کرد.[۱] او رهبری کارزار تحریم اتوبوس‌های مونتگمری در سال ۱۹۵۵ را برعهده داشت و مدتی بعد، اولین رئیس کنفرانس رهبران مسیحی جنوب شد. او در این مقام، جنبش آلبانی در آلبانی جورجیا را رهبری کرد و به سازماندهی برخی تظاهرات‌های مسالمت‌آمیز ۱۹۶۳ در برمینگم آلاباما پرداخت. کینگ نقش مهمی در سازماندهی راه‌پیمایی به سوی واشینگتن برای کار و آزادی در مارس ۱۹۶۳ داشت و در همین مراسم بود که سخنرانی مشهور «رؤیایی دارم» را روی پله‌های بنای یادبود لینکلن ایراد کرد.

جنبش پاد فرهنگ منجر به ظهور اشکال فرهنگی جدید و خرده‌فرهنگ پویا شد که فردیت و تجربه را گرامی می‌داشتند و پذیرای سبک زندگی‌های نامتعارف از جمله هیپی و بوهمینیسم مدرن بودند. کاهش استفاده از کت و شلوار و مخصوصاً کلاه، عادی‌سازی موهای بلند باز برای زنان و مردان و رواج لباس‌های سنتی، دامن‌های کوتاه تا بالای زانو و شلوارهای جین از جمله تحولاتی بود که این جنبش در زمینه مد ایجاد کرد.

خرده‌فرهنگ هیپی به انگلیسی: hippie  

یکی از جنبش‌های اجتماعی جوانان بود که در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده آمریکا آغاز شد و به نقاط دیگر دنیا گسترش یافت.  پژوهشگرانی در نوشته های خود آن را با زندگی و حالات صوفیانه مقایسه کرده و این جریان را واکنش قهری و غریزی انسان در برابر تسلط ماشین و نیازهای گوناگون زندگی صنعتی و جامعه متمدن می‌داند.   کلمه hippie از hipster آمده‌است و برای توصیف ضربان سازها که  beat بیت نیک ها که به دهکده گرینویچ نیویورک و منطقه Haight-Ashbury در سان فرانسیسکو نقل مکان کردند، استفاده شد. اصطلاح هیپی اولین بار در سانفرانسیسکو با هرب کین که روزنامه‌نگار سناریو سان فرانسیسکو بود، محبوبیت پیدا کرد.

منشأ اصطلاحات hip و hep نامشخص است. تا دهه ۱۹۴۰، هر دو بخشی از زبان عامیانه آمریکایی‌های آفریقایی شده بودند و به معنای «پیچیده، در حال حاضر شیک، کاملاً به روز» بودند. (بیت نیکها  Beats اصطلاح hip را به تصویب رساند، و هیپی‌های اولیه زبان و ارزش‌های پادفرهنگی Beat را به ارث بردند. هیپی‌ها اجتماعات خود را ایجاد کردند، به موسیقی روانی گوش دادند، انقلاب جنسی را در آغوش گرفتند و بسیاری از داروهایی مانند ماری‌جوانا و LSD برای کشف حالات تغییر یافته آگاهی استفاده کردند.  مد و ارزش‌های هیپی تأثیر عمده‌ای بر فرهنگ گذاشت و موسیقی، تلویزیون، فیلم، ادبیات و هنرها را تحت تأثیر قرار داد. از دهه ۱۹۶۰، جامعه اصلی بسیاری از جنبه‌های فرهنگ هیپی را جذب کرده‌است. تنوع مذهبی و فرهنگی هیپی‌ها مورد حمایت گسترده‌ای قرار گرفته‌اند و نسخه‌های پاپ آنها از فلسفه شرقی و مفاهیم معنوی آسیا به مخاطبان بیشتری رسیده‌است. جیسی شیدلور، ویراستار اصلی آمریکایی فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، باور دارد که اصطلاحات hipster و هیپی از واژه hip گرفته می‌شوند، که منشأ آن ناشناخته است. واژه hip به معنای «آگاه، در دانش» برای نخستین بار در کاریکاتور ۱۹۰۲ توسط تاد دورگان ثبات شده‌است و نخستین بار در یک رمان در سال ۱۹۰۴ توسط جورج وره هوبارت ۱۸۶۷–۱۹۶۷ ظاهر شد. جیم هیکی: یک داستان از غرفه‌های یک شب، جایی که یک شخصیت آفریقایی-آمریکایی از عبارات عامیانه «آیا شما  hip هستید؟» استفاده می‌کند.

بنیادهای هیپی‌گری در تاریخ به دوران مزدک، ( ساسانی ) اصلاح‌گر ایرانی می‌رسد. مزدک‌باوران مردم را به زندگی گروهی، آزادی جنسی، تقسیم منابع میان مردم، و گیاه‌خواری ترغیب می‌کردند که همگی کمابیش همانند اصول جنبش هیپی‌گری است.در دوران معاصر در ژانویه ۱۹۶۷، همایشی به نام هیومن بی-این (Human Be-In) در پارک گلدن گیت شهر سان فرانسیسکو باعث محبوبیت فرهنگ هیپی‌گری شد. این همایش به یک گردهمایی بعدی انجامید که تابستان عشق نام گرفت و بیش از صد هزار نفر در آن شرکت کردند.

هیپی‌ها در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱) بیش از ۵۰۰ هزار نفر از جوانان هیپی در آمریکا با گریز از خانه تلاش کردند تا با زندگی در جوامع تجربی و گرایش به زندگی اشتراکی، آرمان‌شهر خود را زنده کنند. دامنه جامعه‌های اشتراکی آنها، که از گوشه‌های پَرت کالیفرنیا ریشه گرفته بود، به دیگر جاها نیز کشیده شد. آن‌ها با رویگرداندن از زندگی سودپرستانه بورژوایی و ترک‌ خانه و زندگی در گروه‌های خانوادگی می‌خواستند به رشد معنوی و روحی برسند. برای آن‌ها گذشته در حد غیرقابل بخششی به نیروهای سرکوب‌گر وابسته بود و جامعه باید دوباره از نو ساخته می‌شد. در جامعه برابری طلب آن‌ها اثری از سلسله مراتب سلطه، پدرسالاری، نژادپرستی، نیازهای کاذب، مصرف‌گرایی، بیگانگی و ادیان سازمان یافته وجود نداشت. آن‌ها می‌خواستند به جای وابستگی و تماس اجتماعی، هویت ویژه خود را خلق کنند. برای نوجوانان فراری، آزادی و رهایی با بینش آن‌ها از خویش و جامعه‌ای به دور از محدودیت‌های زندگی خانوادگی و مالکیت خصوصی ارتباط نزدیکی داشت. درونمایه این بینش، حمله بی‌سابقه به تعریف معمول خانواده به عنوان سیستم عامل نظم اجتماعی بود. فلسفه عشق آزاد صرفاً آزادگرایی نبود.

 بلکه بیان شورش علیه تک‌همسری بود. زیرا به عقیده آنان، تک‌همسری دست و پا بند بود. زیرا همان‌طور که مصرف‌گرایی باعث پیدایش حس حسادت می‌شود تک‌همسری نیز باعث وسوسه و احساسات سرکوب شده و پرورش زنان عصبی و برده‌وار در محیط خانه می‌شود. این جوامع تلاش می‌کردند فراتر از مرزهای قانونی و اخلاقی جامعه سرمایه‌داری تشکیل شوند. و البته این گونه هم نبوده که عهدی نسبت به ازدواجشان ندارد و به گونه‌ای هم زیستی است.

سایکدلیک راک یا راک روان‌گردان: Psychedelic rock  سبکی از موسیقی راک ملهم از فرهنگ روان گردان (سایکدلیک) است و تلاش دارد تأثیرهایی مشابه استفاده از داروهای روانگردان (مواد مخدر و محرک) ایجاد کند.

در این سبک، افکت‌ها و تکنیک‌های جدیدی در ضبط استفاده می‌شود که متأثر از منابع غیر غربی مانند راگاها و درُونهای موسیقی هندی است. این سبک در اواسط دهه ۶۰ میلادی و به وسیله گروه‌هایی هم‌چون بیتلز، بِردز و یاردبردز و پینک فلوید پایه‌گذاری شد و گروه‌های راک و بلوز راک انگلیسی و آمریکایی نظیر گریت‌فول دد، جفرسن ایرپلین، جیمی هندریکس، کریم، دورز و پینک فلوید به‌عنوان یک ژانر موسیقی به‌آن رسمیت دادند.

در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۹ سایکدیلیک راک با این فستیوال که پدیده‌ای اجتماعی در تابستان ۱۹۶۷ بود که طی آن ۱۰۰۰۰۰ نفر که بیشتر هم جوانانی بودند که لباس و رفتاری هیپی داشتند، در محله هیت-اشبری در سان فرانسیسکو گرد آمدند با دید کلی تر، تابستان عشق مجموعه‌ای از موسیقی هیپی، مواد مخدر، ضد جنگ و عشق آزاد در ساحل غربی آمریکا تا شهر نیویورک بود. هیپی‌ها، که گاهی فرزندانِ گُل هم نامیده می‌شدند، یک گروه التقاطی بودند. بسیاری از آنها به دولت مشکوک بودند، ارزش‌های مصرف گرایانه را رد می‌کرد و عموماً با جنگ ویتنام مخالف بودند. تعداد معدودی به سیاست علاقه داشتند. دیگران بیشتر به هنر (موسیقی، نقاشی و خصوصاً شعر) یا مناسک معنوی و مراقبه توجه داشتند

فستیوال ووداستاک – نمایشگاه موسیقی و هنر : Woodstock

ووداستاک، یک فستیوال موسیقی بود با نام ثبت‌ شده «یک نمایشگاه: سه روزِ صلح و موسیقی». محل برگزاری آن، مزرعه ۴/۲ کیلومتر مربعی آقای Max Yasgur در Catskills  نزدیک دریاچه سفید در شهر بتهل نیویورک و تاریخ برگزاری آن از ۱۵ تا ۱۸ اوت ۱۹۶۹ بود..

با وجود بارش‌های پراکنده در آخر هفته، ۳۲ اجرا در فضای آزاد برای ۴۰۰۰۰۰ تماشاچی روی صحنه رفت بسیاری ووداستاک را یکی از نقاط عطف موسیقی عامه می‌دانند. مجله رولینگ استون آن را جزو 50 نقطه عطف تاریخ راک اند رول ثبت کرده است.  ثبت کرده‌است.  این رویداد در فیلم مستند ووداستاک ساخته ۱۹۷۰ به همراه آلبوم موسیقی متن آن و آهنگ «وودستاک» توسط جونی میچل در مدح این رویداد به تصویر کشیده شده‌است.

 این پاد فرهنگ با این دو اتفاق به اوج خود رسید و به یک جنبش موسیقایی بین‌المللی به همراه جلوه‌های وسیع ضدفرهنگی تبدیل شد و در نهایت، از دست رفتن و مرگ مهره‌های کلیدی این سبک و جنبش بازگشت به ریشه‌های راک، وقتی جامعه در حال تغییر نگرش بود و پیش از آن‌که این سبک از بین برود، سبب شد بازماندگان به سبک‌های دیگری روی بیاورند. (بعضی هنرمندان مانند پینک فلوید تا آخر خصلت‌های سایکدلیک‌شان را حفظ کردند).

آخرین کار هنری او در بخش موسیقی، بعد از سال ۱۳۵۷ همکاری او با مجید انتظامی در موسیقی متن فیلم بایسیکل ران می‌باشد، که در آن نوای سی‌تار او برای آخرین بار به گوش می‌رسد. و صد البته در ایران هنرمندان دیگری نیز در این فضا بودند.